.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

زندگی...

رفقا! باور کنید حتی تو جهنم هم میشه جوری زندگی کرد که بهشت باشه واسمان.


پ ن: کنایه به تمام رفقای افسرده ی اینترنتی، گودری، وبلاگی، حقیقی و ...

روح...

روحم را به شیطان فروخته ام.

عوض اش چه گرفتی؟

دنیا را...

"بین خودم و خودم"

نچسبید...

با سه تا از رفقا دیشب رفته بودیم بیرون، تیریپ باکلاسی خفن بیا منو ببین چقدر خوشگلم...

دو تا از رفقا گویا اولین شب عاشقانه ای بود که با هم داشتن و جایی خفن با کلاس واسه شام انتخاب کردند، ما دو تا دیگر هم نقش همراه رو داشتیم واسه خالی نبودن عریضه.

تو کل مدت شام و بگو بخند، من به دوستم فکر میکردم، به این فکر میکردم که تو این 4 سال من و اون تا حالا نشده این جاها بریم.

جدا از قیمت و کیفیت، جایی که یه نقاب جلوی روی همه بود، همه که میخواستن بگن ما بهترینیم، ما با کل مردم تهران فرق داریم، چون ما اینجاییم، چون جایی هستیم که باید دو هفته قبلش با کلی پارتی بازی جا رزرو کنی تا بتونی بری 2 ساعت تو یه محیط عاشقانه! شام بخوری.

به این فکر میکردم که من و دوستم، اینطوری نیستیم، ما نقاب نداریم، ما دوست داریم بریم کنار جوی آب بشینیم، فلافل های هزار تومنی رو با نوشابه بخوریم و با تمام وجود بخندیم، لذت ببریم، زیاد واسه مان تیپ و قیافه مهم نباشه، خودمان باشیم، همونی که هستیم.

همینه که عاشق شم...

جمع...

این رفقا (سابق) که عاشق میشن

هم یه جمع دوستانه رو بهم میزنند و هم آخرش به گا میرند...

رادیو...

رادیو گلها، موسیقی اصیل ایرانی...