.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

مصیبت...

چند روز پیش طبق معمول توی ترافیک خرکی برگشتن از کار بودم، تو خط کناری یه ماشین شرکتی بود که روش بزرگ اسم کمپانی را نوشته بود و کنارش زده بود Disaster Recovery.

راننده یه دختر مو طلایی خوشگل بود که داشت یه سیب خیلی قرمز رو مثل این فیلم پو.ر.ن ها گاز میزد.

تو دلم گفتم الان فرض کن همچین صحنه ای تو خیابان ولیعصر، حتما یکی میگفت: تو خود مصیبتی جیگر...

بعدش فکر کردم که بیام این فکرم رو به شما ها بگم که بدونید چه تفکرات تخیلی ای دارم...

ای داد بیداد...

یعنی بعضی از این وبلاگ های ایرانی های مهاجر رو میخوانم، میگم خدایا اینا واقعاً اینقدر پول دارند و خوشند؟

اگر هستن چرا ما نیستیم....