یه مصیبت افتاد توی زندگیم، توی جایی که باید محل آسایش و آرامش باشه و شد محل بدبختی.
تمام تلاشم رو کردم، تمامش رو، توی 72 ساعت گذشته فقط 2 ساعت روی صندلی خوابیدم.
اوضاع خوبی نیست اصلاً و ابداً.
و بعدش...
اتفاق افتاد...
بریدم
به خودم گفتم چه عیبی داره آدم بپذیره که این راهش نیست و دست از مبارزه برداره و بگه بریدم.
تصمیم نهایی رو نگرفتم ولی خیلی بهش نزدیک شدم.
باد با شمعهای خاموش کاری ندارد
اگر برتو سخت میگذرد بدان که روشنی...
شرایطی در زندگی پیش میاد
سخت و به شدت پیچیده
شخصا به این نتیجه رسیده م که گاهی یه تصمیم نه چندان درست گرفتن از بی تصمیمی و آویزونی بهتره