دل آدم دیگه، گاهی وقت های میگیره، گاهی وقت ها دوست داره لحظه های خوب رو یادش بیاد.
یادش بیاد شب های زمستون، تاریکی و سرمای پارک وی و اتوبوس های بی آر تی، یادش بیاد کهکشان عشق محمد نوری، یادش بیاد دست گرفتن ها و بغل کردن های معشوق تو 206 دلفینی...
یادش بیاد ترافیک ولیعصر، یادش بیاد قدم زن های ولیعصر، یادش بیاد که هر چقدرم زندگی راحت و خوبی خارج از کشورش داشته باشه، اما همیشه یک قسمتی از وجودش میگه: هیچ جا خانه نمیشه...
ولی نه تمام خاطرات....
نمی شه ... واقعاً هیچ جا خونه نمی شه ...
مرور خاطرات خیلی خوبه همونقدر که خوبه بدم هست .......
من به علف های تو باغچه مون حتی حس دارم... خوبه که تو دلت برای چیزای مهم تری تنگ می شه اقلا .....
هییییییی روزگار
ما ایرانی ها تا خونه هستیم میگیم دلمون پوسید تو این قفس
به محض اینکه پا رو میزاریم بیرون هیج کجا خونه نمیشه.